Web Analytics Made Easy - Statcounter

مجموعه اشعار آیینی ویژه میلاد حضرت ثامن الحجج علیه السلام منتشر شد. ۲۳ تير ۱۳۹۸ - ۰۴:۲۰ فرهنگی ادبیات و نشر نظرات - اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا،‌ در آستانه میلاد شمس‌الشموس علی بن موسی الرضا(ع) شاعران عرض ارادت خود را به ایشان در قالب سروده‌هایشان ابراز داشته‌اند.

در ادامه تعدادی از اشعار آیینی را می خوانید:

غلامرضا سازگار

دامن آلوده و بار گناه آورده ام
گر چه آهی در بساطم نیست آه آورده ام

هر که بودم هر که هستم با کسی مربوط نیست
بر امام مهربان خود پناه آورده ام

هر که آرد تحفه ای در محضر مولای خود
من دو دست خالی و کوه گناه آورده ام

در کرم شه را گدا باید گدا را نیز شاه
من گدا دست گدایی سوی شاه آورده ام

بر کبوترهای صحنت هدیه ی ناقابلی است
گندم اشکی که در این بارگاه آورده ام

ناله ام در سینه، اشگم در بصر، سوزم به دل
نامه ای چون دود آه خود سیاه آورده ام

نی عجل با کوه عصیان عفو، نازم را کشد
رو به سوی مظهر عفو اله آورده ام

ذرّه بودم زائر شمس الشّموسم کرده اند
قطره ای بودم به این دریا پناه آورده ام

گر چه هستم قطره ای ناچیز، یک دریای اشک
هدیه بر مولای خود روحی فداه آورده ام

هر فقیری هست دست خالیش سرمایه اش
من فقیرم دست خالی را گواه آورده ام

"میثما" مولا اگر پُرسد چه آوردی بگو
سر به خاک زائرت از گرد راه آورده ام

میلاد حسنی

مثل عشاقی که هر‌ ساعت دم از "او" می‌زنند
در حرم آیینه ها بانگ هوالهو می‌زنند

روی یوسف ها کجا و روی سلطان رئوف
از قضا این بار با هم دلبران مو می‌زنند

بعد یک ساعت نشستن با تو دانای عرب
رومیان لبخند بر علم ارسطو می‌زنند

در صف میزان، کبوترهای مشهد می‌رسند
سنگ عفوت را به شاهین ترازو می‌زنند

فرشبافان در پی کسب ضمانت نامه ات
نقشه‌ی قالیچه ها را طرح آهو می‌زنند

وه چه تصویری‌ست هر شب آبشاران بهشت
روبروی حوض گوهرشاد زانو می‌زنند

هر سحر کوه گناهان را که می‌ریزد زمین
خادمانت از حیاط صحن جارو می‌زنند

خسته از درهای بسته دستهای نا امید
عاقبت بر پنجره فولاد تو رو می‌زنند

حسن لطفی

قسم به دیده‌ی یعقوب و بوی پیرهنی
قسم به شوق اویس و به جذبه‌ای یمنی
قسم به برقِ دو چشمی حسینی و حسنی
"قسم به وعده‌ی شیرینِ مَن یَمُت یَرَنی
که ایستاده بمیرم به احترام علی
علی امام من است و منم غلام علی"

فقط علیست که باید خود انتخاب کند
مرا بنا کند او یا مرا خراب کند
"به ذره گر نظر لطف بوتراب کند
به آسمان رود و کار آفتاب کند"
علیست نعره‌ی طوفانی‌ام خدا را شُکر
رسید امامِ خراسانی‌ام خدا را شُکر

مرا کشاند قراری هزار شُکر آقا
مرا رساند قطاری هزار شُکر آقا
رسیده‌ام پِیِ کاری هزار شُکر آقا
دوباره این حرم آری هزار شُکر آقا
رسیده‌ام بتکانی مرا زِ غیرِ رضا 
رسیده‌ام که شوم عاقبت به خیرِ رضا 

در این شلوغیِ زائر یک آشنا کافیست
در این هجومِ ملائک همین دعا کافیست
برای این همه غم یک رضا رضا کافیست
برای اذن دخولم سلامِ ما کافیست
که السلامُ علی : یابنَ فاطمه آقا
که یا امام رضا یابن فاطمه آقا

میانِ آینه‌کاری و شمسه کاری‌ها
میان این همه  خادم میان زاری‌ها
کنارِ زمزمه‌ها  در جوارِ قاری‌ها
رسیده‌ام پس از این ثانیه شماری‌ها
میان اینهمه گیرم که آخری باشم
چه می شود که برایِ تو"حِمیَری "باشم

اگر نبود درِ این حرم پناه نبود
برای شانه‌ی ما هیچ تکیه‌گاه نبود
اگر نبود علی کعبه قبله‌گاه نبود
اگر نبود رضا دل که روبراه نبود
هزار شُکر که مشهد هوای ما را داشت
اگر نبود رضا این گدا کجا را داشت

رسیده‌ام برسانی مرا به میقاتت
مرا بِبَر ملکوتت  بِبَر ملاقاتت
بِبَر کنار خدا تا ظهورِ آیاتت
مرا شراب کن از مستیِ مناجاتت
"پَرَستشی که مدام است مِی پرستیِ ماست
شبی که صبح ندارد سیاه مستی ماست"*

شبی که اهلِ حرم شد دلم در آن شبِ سرد
شبی که از روی ویلچر بلند شد آن مرد
شبی که از سرطانش خلاص شد بی درد
شبی که دخترکی لال تا زبان وا کرد
به گریه گفت پدر نامِ مادرش بُردی؟
چرا شکایتِ آقا به خواهرش بردی؟**

شبی که باز برای گدایی آمده بود
دوباره پیش تو آن روستایی آمده بود
شبی که بعد دو ماه از جدایی آمده بود
که رفت مشهدی و کربلایی آمده بود
رسید و گفت که سر زیر دِین آوردم
سلامی از حرمین حسین آوردم

اگر زِ گرمیِ ما دشتِ سیستان گرم است
اگر خلیج و خزر یا که سیرجان گرم است
که پشت خاکم از این خاکِ آستان گرم است
هزار شُکر تو هستی که پشتمان گرم است
چه غم که سید ما سیدی خراسانیست
و این فلات پُر از قاسمِ سلیمانیست

بگو به بانگِ مگس این عقابِ الوند است
که این دیار پر از قله‌ی دماوند است
رضاست آنکه بر این خاک سایه افکنده‌است
بگو به آلِ سعود و یهود بازنده‌ است
بگو به دشمنِ ایران مکن خیالِ دگر
قرار ما همه تا بیست و سه سالِ دگر

*صائب
**اشاره به داستانی از شفای دخترکی
حضرت فرموده بودند پدرت شکایت مرا به خواهرم نبرد

قاسم نعمتی 

روزی که نام عشق بازان را نوشتند
این قوم را مجنون ، تو را لیلا نوشتند
آنگاه مُلکِ عاشقی تقسیم کردند
این سرزمین را مالِ تو آقا نوشتند
زهرا به هر سویی  ، سفیری را فرستاد
نام تو را صد شکر سهم ما نوشتند
ایران چه کم دارد ؟ دیار اهل بیت است
یک سو علی ، یک سوی آن زهرا نوشتند
این سرزمین را از همان اول خریدند
مدیون خانواده ی موسی نوشتند
با حُبِّ تو هر شیعه ای « اثنی عشر » شد
یعنی کنار نامتان « الا » نوشتند
از بعد آنکه ضامن آهو شدی تو
عشاق را آواره ی صحرا نوشتند
تا عکس تو در چشمهای آهو افتاد
در زیر ابرویش دو تا شهلا نوشتند
تو سفره دار عالمی مشکل گشایی
آقای ما سلطان علی موسی الرضایی

اشکی چکید و باب صحبت با تو وا شد
ناگاه دیدم صحن تو عرشِ خدا شد
آنقدر وا کردی گره از کار مردم
تا پنجره فولاد تو دارالشفا شد
اصلاً نمی دانم زِ کِیْ بُردی دلم را
اصلاً چگونه این دلم جای شما شد
یک نیمه شب افتاد راهم در حریمت
دیگر نمی دانم که با حالم چه ها شد
من اولین باری که بوسیدم ضریحت 
از داغی آن بوسه قلبم مبتلا شد
تا آمدم لب وا کنم آقا .

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

.. آقا
آمد ندا برخیز حاجاتت روا شد
پای ضریحت عاشقی با گریه می گفت
در این حرم امضا برات کربلا شد
غیر از تو من با هیچ کس کاری ندارم
اصلاً بدون تو خریداری ندارم

تا روبروی گنبد تو ایستادم
دارو ندارم را همه نذر تو  دادم
با چشم گریان راه افتادم به سویت
یک لحظه دیدم بر درِ باب الجوادم
اذن دخولم اشکهای دیده ام شد
صورت به خاک گرم صحن تو نهادم
احساس کردم بین آغوش تو هستم
مانند طفل گم شده از پا فتادم
دلشوره هایم را خودت آرام کردی
دستان پُر مهر تو تسکین الفؤادم
کُلِّ زیارت نامه ام شد عشق بازی
گفتم : غلامم ، نوکرم ، من خانه زادم
گفتم که یک دنیا برایت حرف دارم
اما ببخش این جمله های بی سوادم
بی قیمتم اما گرفتار تو هستم
با دست خالی بر سر راهت نشستم

آقا منم من ، مرغ بی بال و پر تو
با دست خالی آمدم در محضر تو
از دل دعا کردم که از عزت نیُفتی 
خالی نباشد از گدا دُورُ و بر تو
سلطان گدای ریزه خور بسیار دارد 
نامم شده جزوِ سیاهی لشکر تو
روزی ما را از همان اول خدا داد
دست تو و دست کریمه خواهر تو
دلشوره ی ماه محرم دارم آقا
چون قول دادم من به زهرا مادر تو
ایران ما زان روز شد وادیِّ گریه
که آشنا گردید با چشم تر تو
در سینه ی ما کوهی از اندوه و غم ریخت
« یابن شبیب » تو دلِ مارا بِهَم ریخت

در پیشگاهت عشق را ابراز کردم
من روضه را با نام تو آغاز کردم
هدیه به زهرا گریه کردن بر حسین است
با تکیه بر گریه به عالم ناز کردم
شبهای جمعه تو خودت هم کربلایی
من هم به سوی کربلا پرواز کردم
آقا ببخشم روضه ای از تو شنیدم
آقا ببخش گر روضه ات را باز کردم
آخر چه شد ،  جَدِّ غریبت آب دادند؟!
یادِ لبانش سوز دل را ساز کردم
آقا شنیدم یک نفر فریاد می زد
نیزه نزن بندِ زره را باز کردم
با چند ضربه ؛راستی سر را بُریدند؟
این روضه را در سینه مثل راز کردم

تا حرمت گیسوی زهرا را شکستند
چکمه به پا بر سینه ی جدت نشستند
با حوصله هر استخوانی را شکستند
نامردها چشمان بازش را نبستند

رضا قاسمی

زائری دور از همه زوّار، فکرش را بکن
گر چه رفتی بارها؛ این بار، فکرش را بکن

دست‌های خالی‌ات را دستِ سلطان داده‌ای
آمدی پشتِ درِ دربار، فکرش را بکن

با مفاتیح‌الجنان «باب‌الرضا» وا می‌شود 
یا سلامی بعد از استغفار، فکرش را بکن

قطره قطره گنبد از چشمانِ خیست می‌چکد
اشکِ شوقِ لحظه‌ی دیدار‌، فکرش را بکن

از طلایش ریخته پای کبوترهای صحن
گنبدِ بالای گندم‌زار، فکرش را بکن

باز دستِ پنجره فولاد، دستی را گرفت
می‌شوی بیمارِ یک بیمار، فکرش را بکن

میهمانِ حضرتی؛ با لقمه‌های حضرتی 
با خودش همسفره‌ای انگار، فکرش را بکن 

می‌پری در آسمانِ هشتمین بیتِ غزل 
بال‌هایت را نکن انکار، فکرش را بکن !

بعدِ رویایی که دستت شد دخیلی بر ضریح
بین آغوشش شدی بیدار، فکرش را بکن !

علیرضا خاکساری

مثل میکائیل که امشب غزل خوان میشود 
شاعر دربار تو دارد فراوان میشود 

گوشه ی چشم پر از مهر تو سعدی پرور است 
شاعر تو صاحب چندین "گلستان" میشود

ریسه ای از ماه و خورشید و ستاره میکشم
باز هم سرتاسر مشهد چراغان میشود 

در شب میلاد تو همواره باید شاد بود 
هرکسی که غیر از این باشد پشیمان میشود 

هر که باشد ریزه خوار سفره ات در عمر خویش
مور هم باشد اگر روزی سلیمان میشود 

نه فقط حصن حصینی اصل دین داری تویی
هرکسی با شرط عشق تو مسلمان میشود  

بسکه هر بی سرپناهی را ضمانت کرده ای 
هرکه می آید حرم آهوی حیران میشود

باغ جنت بعد از این چنگی نخواهد زد به دل 
وعده گاه عاشقانت "باغ رضوان " میشود 

میدرخشد مرقدت در نقشه ی این مرز و بوم 
گنبدت خورشید عالم تاب ایران میشود 

بعد از این شعر ترم دنبال بار معنوی ست 
یا به قول شاعرانت کار کار مثنوی ست 

روشنی بخش دل هر عاشق آگاه تو 
بعد زهرا پاره ی قلب رسول الله تو 

تو همانی که علی گونه امامت میکنی 
با عدالت بر همه عالم حکومت میکنی

حضرت جبرییل از روز ازل مأنوس توست
عالم آل محمد تا ابد مخصوص توست 

تو همانی که به روح مرده ام جان میدهی 
با دعایت مژده ی یک فصل باران میدهی 

تو همانی که دو عالم را به نامت کرده اند 
یک جهان شیخ بهایی را غلامت کرده اند 

هر نگاه نافذت چندین ولی میپرورد 
خاک کویت یاعلی ! "سیدعلی" میپرورد

تشنه گان را قطره ای از آب دریا کافی است 
مجتهدی های دربار تو ما را کافی است 

با دم گرم تو هر دردی مداوا میشود 
کور می آید به پابوسی ت بینا میشود 

تو امید آخرم بین اطبایی رضا 
تو مسیح هفتمی از نسل زهرایی رضا 

دور تا دور مزارت بی گمان بیت الهدی ست 
این حرم تنها حرم نه بلکه یک دارالشفاست 

نه فقط سنگ صبور هر پریشان میشوی 
تا ابد ای مهربان حج فقیران میشوی 

هرکسی شد زائر کویت خدایی میشود 
بی برو برگرد روزی کربلایی میشود 

صحن جامع...جامعه...با"ذِکرُکُم" قلبم شکست
نه فقط قلبم که در این بین قالب هم شکست 

دوباره شوق مستی در دل دیوانه افتاده
خراب ساغر و باده میان راه این جاده

بقول حضرت استاد علامه حسن زاده
به سوی قله های نور سینه خیز باید رفت

و با قلبی ز عشق و معرفت لبریز باید رفت  

مهدی جهاندار

نه می توان به همین سادگی مسافر شد
نه می توان به یکی پر زدن مهاجر شد

بسا کسی که بسوی تو کاروان ها بست
ولی نیامده کارش گرفت و تاجر شد!

بسا کسی که به پابوسی تو هم آمد
ولی به راه تو مؤمن نگشت و کافر شد

خوشا به حال کلاغی که کنج لانه ی خود
کبوتران تو را دوست داشت، زائر شد

خوشا به حالت چشمان بچه آهویی
که عاشقانه ترین بیت هرچه شاعر شد

قسم به عشق که شرط و شروط لازم نیست
فقط بناست که غایب نبود و حاضر شد

چگونه می شود از سد روزگار گذشت
که لحظه ای بتوان با شما معاصر شد

ببند بار سفر را، پرنده آمد و گفت
که می توان به همین راحتی مسافر شد

آرش براری

بیمارها دارالشفا را می شناسند
اینجا تمام دردها را می شناسند

اینجا غریب و آشنا فرقی ندارد
اینجا غریب و آشنا را می شناسند

از هر دری در ماند هرکس آمد اینجا
درمانده ها باب الرضا را می شناسند

در این حرم حتی خدا نشناس ها هم ...
گاهی می آیند و خدا را می شناسند

ما چند سالی هست که مشهد می آییم
دیگر تمام شهر ما را می شناسند

بس که همیشه بودم اینجا دست و پاگیر
دیگر من بی دست و پا را می شناسند

ساده بگویم گنبدت را دوست دارم
بی چیزها تنها طلا را می شناسند

چه احتیاج است احتیاجم را بگویم ؟
اهل کرم فقر گدا را می شناسند

هرکس که رفته کربلا از این حرم رفت
با نام مشهد کربلا را می شناسند

محمدمهدی سیار 

این آفتاب مشرقی بی کسوف را
ای ماه! سجده آر و بسوزان خسوف را

"لا تقربوا الصلوة..." مخوان و به هم مزن
این مستی به هم زده نظم صفوف را

نقّاره ها به رقص کشند اهل زهد را
شاعر کند خیال تو هر فیلسوف را

می ترسم از صفای حرم با خبر شود
حاجی و نیمه کاره گذارد وقوف را

این واژه ها کم اند برای سرودنت
باید خودم دوباره بچینم حروف را

روح القدس! بیا نفسی شاعری کنیم
خورشید چشم های امام رئوف را

غلامرضا شکوهی

ذکر پابوس شما از لب باران می‌ریخت
ابر هم زیر قدم‌های شما جان می‌ریخت

هر چه درد است به امیّد دوا آمده بود
از کفِ دست دعای همه درمان می‌ریخت

عطر در عطر در ایوان حرم گل پاشید
باد بر دوش همه زلف پریشان می‌ریخت

نور در آینه‌های حرمت گل می‌کاشت
از نگاه در و دیوار گلستان می‌ریخت

روی انگشت همه ذکر دعا پَر می‌زد
از ضریح لب تو آیۀ احسان می‌ریخت

چشم در قاب مفاتیح تو را خط می‌برد
روی اسلیمی لب، نام تو طوفان می‌ریخت

روز بر قامت خورشید فلک، شب در ماه
نور از چشمه خورشید خراسان می‌ریخت

سعید بیابانکی 

سلام ای طبیب طبیبان سلام
سلام ای غریب غریبان سلام

الا ماهتاب شبستان توس
الا حضرت نور، شمس‌الشموس

غریبم من از راه دور آمدم
به دنبال یک جرعه نور آمدم

شبم، آه یک جرعه ماهم بده
پناهی ندارم پناهم بده

ببخشا اگر دور و دیر آمدم
جوان بودم، امروز پیر آمدم

منم زائری خام و بی‌ادعا
کبوتر کبوتر کبوتر دعا

اگر مست و مسرور و شاد آمدم
من از سمت باب‌الجواد آمدم

من از عطر نامت بهاری شدم
تو را دیدم آیینه‌کاری شدم

تو این خاک را رنگ‌وبو داده‌ای
به ایران من آبرو داده‌ای

ببخشای این عاشق ساده را
ببخشای این روستازاده را

تو را دیدم و روشنایی شدم
علی‌بن‌موسی‌الرضایی شدم...

مجید تال

تا قیامت اسیر او می شد
هرکه سلطان طوس را می دید
مولوی ، شمس را رها می کرد
گر که شمس الشموس را می دید

چیست تازه برات ؟ ای حافظ!
گر بگیری برات مشهد را
عشق شاخه نبات جای خودش
امتحان کن نبات مشهد را

در اذان های عاشقی ، دل من
وقت خیرالعمل به مشهد رفت
در تمامی عمر خوش بخت است
هرکه ماه عسل به مشهد رفت

خوش به حالم که اهل ایرانم
خادم بارگاه سلطانم
از مکان‌های دیدنی جهان
بیشتر عاشق خراسانم

راه و رسم گدا شدن بلدم
حاجتم گاه مستجاب تر است
دم باب الجواد فهمیدم
این پدر سخت عاشق پسر است

انتهای پیام/

R1386/P/S4,35,37/CT1 واژه های کاربردی مرتبط ادبیات دینی و آیینی آستان قدس رضوی شعر آیینی امام رضا (ع)

منبع: تسنیم

کلیدواژه: آستان قدس رضوی شعر آیینی امام رضا ع آستان قدس رضوی شعر آیینی امام رضا ع

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۳۹۱۱۹۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

گور‌های جمعی، مکان‌هایی که ابعاد نقض حقوق شهدای غزه را افشا می‌کند

مسئولان بهداشتی غزه به تازگی به ویژه در مجتمع پزشکی الشفا شهر غزه و مجتمع پزشکی ناصر در شهر خان‌یونس گور‌های دسته جمعی ایجاد شده توسط رژیم اشغالگر را کشف کردند.

در این گور‌ها اجساد متلاشی شده برخی از شهدا در کنار باقی مانده اجساد و نیز پیکر‌های بدون عضو یافته شدند و به نظر می‌رسد رژیم صهیونیستی عامدانه اعضای این پیکر‌ها را به سرقت برده است.

از سوی دیگر پس از بررسی برخی از پیکر‌ها مشخص شد که رژیم صهیونیستی تعدادی از آنها را در حالی که زنده بودند، دفن کرده است، علاوه بر این خانواده‌هایی که فرزندانشان به شهادت رسیدند با مشکل بزرگی در شناسایی اجساد آنها مواجه هستند چرا که به دلیل طولانی شدن دوره عملیات نظامی، چهره‌ها و پیکر‌های آنها از بین رفته است.

مسوولان پزشکی دولت غزه با همکاری برخی نهاد‌های بین‌المللی در حال بیرون آوردن اجساد هستند تا از هویت آنها مطمئن شده و از نظر ظاهری آنها را بررسی کنند سپس آنهایی را که شناسایی می‌شوند در گورستان‌های رسمی دفن کرده و یا علامت‌های مشخصی روی آنها قرار می‌دهند تا خانواده‌ها بعدا بتوانند آنها را شناسایی کنند. در مواردی که پیکر‌ها قابل شناسایی نبودند برخی افراد داوطلب را بر بالای قبر‌های آنها همراه با مشخصاتشان قرار دادند.

«احمد الخطیب» جوان فلسطینی که همراه با ده‌ها جوان دیگر به صورت داوطلبانه در حال بیرون آوردن پیکر‌های شهدا و دفن آنها است، در گفتگو با سایت «العربی الجدید» درباره شرایط بد این پیکر‌ها و از بین رفتن تعدادی از آنها گفت: برخی از اجساد دستانشان بسته بود و به نظر می‌رسید که آنها توسط سربازان رژیم صهیونیستی اعدام شده‌اند، برخی دیگر از آنها نیز کاملا تحلیل رفته و تنها استخوان‌هایی از آنها باقی مانده بود و دیگر قابل شناسایی نبودند.

الخطیب افزود: برخی اجساد روی یکدیگر انباشته شده بودند و رژیم اشغالگر آنها را بدون توجه به خانواده‌هایشان و بدون هیچ نظمی دفع کرده بود.

«رامی عبده» رئیس دیده‌بان حقوق بشر اروپا-مدیترانه در این رابطه، اقدامی بین‌المللی و فوری برای تحقیق درباره جنایات مربوط به صد‌ها گور جمعی کشف شده در نوار غزه با پیکر‌های هزاران فلسطینی را خواستار شد که از ابتدای حملات رژیم صهیونیستی به شهادت رسیدند.

عبده گفت: با توجه به اینکه نشانه‌هایی دال بر قتل عامدانه و اعدام‌های ظالمانه و فراقانونی این افراد وجود دارد، حجم گور‌ها و تعداد اجسادی که از آنها بیرون می‌آورده می‌شوند و پیکر‌هایی که هنوز بیرون آورده نشده‌اند، هولناک بوده و مستلزم اقدامی بین‌المللی و فوری شامل تشکیل کمیته بین‌المللی و مستقلی جهت تحقیق درباره این گور‌ها و چگونگی قتل این افراد است، شواهد حاکی از این است که آنها در حالی که بازداشت بوده و دستانشان بسته بوده، به قتل رسیده‌اند.

رئیس دیده‌بان حقوق بشر اروپا-مدیترانه در ادامه گفت: شرایط دفن این افراد مستلزم تشکیل کمیته فنی از کارشناسان برای بررسی و معاینه پیکر‌هایی است که بیرون آورده شدند و باید درباره علت قتل آنها تحقیقات انجام شود و سیستمی ایجاد شود که امکان شناسایی آنها در حال حاضر و آینده را فراهم کند.

پیش از این پیکر‌های صد‌ها تن از شهدا در مجتمع پزشکی الشفا کشف شد و این گور‌های جمعی صفحه سیاهی در کارنامه اقدامات متجاوزانه سربازان رژیم صهیونیستی در اراضی فلسطین اشغالی هستند.

به گفته عبده، تیم‌های رصد گزارش دادند پیکر‌های ده‌ها قربانی از گور‌های جمعی موجود در بیمارستان الشفا بیرون آورده شده و همچنین پیکر‌هایی دست بسته و زخمی‌هایی که به آنها رسیدگی نشده بود و با وجود شرایط جسمی‌شان اعدام شده بودند، از این گروه‌ها بیرون آورده شدند.

رئیس دیده‌بان اروپا-مدیترانه تایید کرد، شواهد و مدارک نشان می‌دهد برخی از این پیکر‌ها متعلق به بیماران هستند چراکه آنها در حالی بیرون آورده شدند که هنوز سرم و تجهیزات پزشکی به آنها وصل بود.

همچنین «جمیل سرحان» معاون مدیر کل هیئت مستقل حقوق بشر به العربی الجدید گفت: با گذشت زمان جنایات زننده رژیم صهیونیستی برای جهانیان نمایان شد و گور‌های جمعی با پیکر‌هایی از تمام گروه‌های سنی در بیمارستان ناصر کشف شدند.

سرحان افزود: به گفته شاهدان عینی بسیاری از این پیکر‌ها برهنه و یا دستانشان از پشت بسته بود و یا سر نداشتند و یا جسد‌های بدون پوست بودند، تردید‌هایی در مورد سرقت اعضای پیکر این شهدا و نیز پیکر‌هایی که به شکلی غیر عادی متلاشی شدند، وجود دارد و این مسئله نیازمند انجام تحقیقاتی درباره کشف چگونگی از بین رفتن این اجساد است.

بیش از ۲۸۳ پیکر از گروه‌های سنی مختلف از سه گور جمعی بیرون آورده شدند و هنوز حدود ۵۰۰ تن دیگر در زمره مفقودی‌ها هستند و این نگرانی وجود دارد که سرنوشت آنها هم گور‌های دسته جمعی است.

در کل تعداد افراد ربوده شده فلسطینی حدود ۲۰۰۰ شهروند است، نزدیک به ۱۰ هزار تن در نوار غزه در زمره مفقودی‌ها هستند و هیچکس اطلاعی از سرنوشت آنها ندارد و با توجه به حجم گسترده حملات هوایی و زمینی و ویرانی ساختمان‌ها و مسیر‌ها نیرو‌های دفاع مدنی نیز نتوانستند بسیاری از پیکر‌ها را از زیر آوار‌ها بیرون بیاورند.

«اسماعیل الثوابته» مدیرکل دفتر اطلاع‌رسانی دولت فلسطین در گفتگو با العربی الجدید اظهار کرد: از زمان عقب‌نشینی نیرو‌های ارتش رژیم صهیونیستی از مجتمع پزشکی ناصر در شهر خان‌یونس بیش از ۷۰۰ تن مفقود هستند.

الثوابته افزود: سه گور جمعی در بیمارستان ناصر کشف و ۳۹۲ پیکر از آن بیرون آورده شد و مابقی پیکر‌ها در دو گور دیگر هستند که به زودی بیرون آورده می‌شوند.

این مسوول فلسطینی با اشاره به اینکه برخی از پیکر‌هایی که از این گور‌های دسته جمعی بیرون آورده شدند، پیکر‌های کودکان فلسطینی هستند، گفت: اجسادی در این گور‌ها دیده شدند که دست‌ها و پاهایشان بسته شده بود و این باور وجود دارد که آنها در حالی که زنده بودند، دفن شدند، همچنین برخی از این پیکر‌ها با شلیک مستقیم به سرشان به شهادت رسیدند.

او افزود: اجساد در عمق ۲ تا ۳ متری زمین دفن شدند و این نشان می‌دهد که رژیم اشغالگر سعی داشته ابعاد این جنایت را از نگاه جهانیان مخفی نگه داشته و در سطح بین‌المللی و جهانی از این مسئله فرار کند.

به گفته الثوابته، تعدادی از اجساد در کیسه‌های پلاستیکی پیدا شدند که روی آنها به زبان عبری کلماتی نوشته شده بود و این نشان‌دهنده طرفی است که آنها را دفن کرده است، علاوه بر این پیکر‌های بدون سر، دست و پوست کشف شدند.

منبع: ایسنا

باشگاه خبرنگاران جوان بین‌الملل خاورمیانه

دیگر خبرها

  • اجتماع بزرگ صادقیون در مشهد برگزار شد
  • فال حافظ امروز : یک غزل ناب و یک تفسیر گویا (15 اردیبهشت)
  • اعلام ویژه برنامه‌های حرم مطهر امام رضا(ع) به مناسبت شهادت امام صادق(ع)/ عزاداری شامگاه شهادت رئیس مذهب در بارگاه رضوی
  • بانک سرمایه افزایش سرمایه میدهد
  • واکنش زهره حمیدی به ویدئوی منتشر شده از او روی تخت بیمارستان
  • تجلیل از ۸۰ خادم قرآنی در امام زاده نرمی اصفهان
  • گور‌های جمعی، مکان‌هایی که ابعاد نقض حقوق شهدای غزه را افشا می‌کند
  • افزایش مدت زمان آورده متقاضیان پروژه‌های نهضت ملی مسکن
  • واکنش زهره حمیدی به ویدئوی منتشر شده از او روی تخت بیمارستان | برای ۳ ماه قبل است، به سرطان مبتلا شده‌ام اما ...
  • صدیقه خادم نایب رییس بانوان فدراسیون کبدی شد